من، یک شاهزاده خانم انگلیسی از گذشته ؟؟؟
شما پرستار هستید که با پدربزرگتان زندگی می کنید. در شب ماه آبی در راه خود از کار، گروهی از غریبه ها با لباس های عجیب و غریب به شما حمله می کنند. شما سعی می کنید فرار کنید و به یک دریاچه سقوط کنید.
هنگامی که چشمان خود را باز می کنید، خود را در جای نا آشنا قرار می دهید. به هر دلیلی، پدربزرگ شما نیز اینجا است، و او یکی از غریبه ها را "شاهزاده" می نامد. آنها شروع به توضیح وضعیت شما می کنند.
شما شاهزاده خانم این دوران هستید. به منظور درمان بیماری ناشناخته، شما به عنوان یک کودک به آینده منتقل شدید. فردی که به نظر شما پدربزرگتان بود، در واقع یک پرستار بچه بود که با خون ارتباطی نداشت. شاهزاده به شما می گوید: "من وطن شما هستم".
سپس شاهزاده یک پیشنهاد برای شما ارائه می دهد؛ "همه می خواهم که با شاهزاده خانم در مقابل همه ازدواج کنم. بعد از آن، می توانید به دوره زمانی که از آن آمده اید بازگردید. "
شما تصمیم می گیرید تا ماه آبی بعدی برای بازگشت به آینده صبر کنید. اما برخی از مردم در پادشاهی هستند که بسیار خوش آمدید نیستند و هیچ وقت از شر شما خلاص نخواهند شد!
آیا در این کاخ خطرناک زنده ماندن؟
چه اتفاقی می افتد بین شما و بچه های جذاب؟
بیا برویم و بفهمیم!
صبحانه
این شاهزاده روحانی و مردانه است. اگر چه او می خواهد با شما ازدواج کند که به عنوان پادشاه واقعی پذیرفته شود، آیا قادر خواهید بود به احساسات واقعی خود برسید؟
Weldon
او محافظ خنک و آرام شاهزاده است. آیا می توانید پوسته مرموز خود را شکستن و احساسات واقعی خود را که او پنهان نگه می دارد را پیدا کنید؟
ترنت
ترنت خدمت مهربان و ملایم قلعه است. آیا او یکی از کسانی خواهد بود که به حفظ و محافظت از شما در برابر خطر ادامه دهد؟